قصر کوچک ما

نکاتی تجربی من باب برنامه ریزی در زندگی برای یک خانم خانه دار.

قصر کوچک ما

نکاتی تجربی من باب برنامه ریزی در زندگی برای یک خانم خانه دار.

درباره بلاگ
قصر کوچک ما

ملکه ای ۳۲ ساله همراه با پادشاهی مهربان و شاهزاده ای ۹ ساله و شازده پسری ۵ ساله.
ملکه ای که همواره در تلاش است برای بهتر شدن و بالا رفتن تا روزی که بتواند لبخند رضایت را بر لبان مولایش ببیند، ان شاء الله.

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
۰۷ مرداد ۹۸ ، ۰۸:۵۰

طرز فکر ثابت و رشد

ما دو مدل طرز فکر داریم: طرز فکر ثابت (ایستا) و طرز فکر رشد (پویا).

طرز فکر ثابت:

در طرز فکر ثابت، استعداد و توانایی یک امر ذاتی دونسته میشه.

فردی با این طرز فکر در یک موضوع یا خودش رو دارای استعداد می دونه یا نمی دونه. اگر به نظرش استعداد داشت، پس دیگه نیازی به تلاش چندانی نداره، چون به نظرش با استعداد ذاتیش می تونه به راحتی بهش برسه. حالا اگر استعداد نداشت، پس دیگه تلاش فایده ای نداره، چون در هر صورت به جایی نخواهد رسید.

پس در طرز فکر ثابت تلاش و کوشش جای چندانی نداره.

حالا اگر این وسط به یک مانع یا چالش برخورد کرد، به نظرتون چی کار می کنه؟ فرار!!

اگر به افراد با طرز ثابت انتقاد کنید، فکر می کنند اصلا آدم خوب و لایقی نیستند و کلا خودشون رو زیر سوال می برند.

طرز فکر رشد:

در طرز فکر رشد، توانایی و استعداد امری قابل رشد و ارتقا دونسته میشه.

یک فرد با این طرز فکر، اعتقاد داره با تلاش می تونه رشد کنه و هر روز نسبت به روز قبل بهتر بشه. اون معتقده نتونستن وجود نداره و با تلاش میشه به همه چیز رسید.

در طرز فکر رشد، شکست پایان مسیر نیست، بلکه تجربه ای برای ادامه مسیره.

موانع و چالش ها، برای افراد با این طرز فکر، یک فرصت برای یادگیری و رشد تلقی میشه.

اونها از انتقادات در مسیر رشد و پیشرفت خودشون استفاده می کنند.


این تصویر از سایت بیشتر از یک نفر، به خوبی این دو طرز فکر رو مقایسه کرده:

مقایسه طرز فکر ثابت و رشد


اگر بخوایم یه خلاصه ای بگیم:

طرز فکر ثابت معتقده همه چیز باید همین لحظه وجود داشته باشه.

طرز فکر رشد معتقده من به خودم فرصت می دم و می تونم هر لحظه بهتر و بهتر بشم.


حواسمون باشه طرز فکر هیچ کس مطلقا رشد یا ثابت نیست. ما باید بگردیم ببینیم در کدام یک از قسمت های زندگیمون دارای طرز فکر ثابتیم تا اصلاحش کنیم، و در کدام قسمت های زندگیمون طرز فکر رشد داریم تا تقویتش کنیم.

سعی می کنم بازم در این مورد بنویسم.

تا اینجا بهم بگید که دونستن این موضوع چه فایده هایی براتون داشته. 

اگه احیانا سوالی هم داشتید، خوشحال می شم بپرسید.

نظرات  (۴)

فایده؟ فایده ای نداره 
من الان طرز فکرم ثابته کاملا با این پست شما همخوانه خوب شما می پرسید چه فابده ای داره؟ من میگم: هیچ فایده ای 
برای مسیر عصبی نمی دونم این مثال خوبه یا نه: من کلاس نقاشی شروع کردم برم و فقط برام اعصاب خردی داشته چون اصلا استعدادش رو نداشته و ندارم 

خوش به حال اونهایی که امید انگیزه اعتناد به نفس و عزت نفس دارن اون وقت طرز فکرشون هم پویا میشه 
پاسخ:
چرا فایده نداره. الان که شما اینا رو می‌دونید، می‌تونید به جای ناامیدی تلاشتون رو بیشتر کنید. تلاش بیشتر میشه نتایج بیشتر و همین طور تا ان شاء الله به اونجایی که می‌خواید برسید.
همه اینایی که گفتید با مطالعه ، کلاس رفتن، تمرین، تلاش و استمرار بهتر میشه و بالاتر میره. شروع کنید و نتایجش رو ببینید
کلاس؟ منظورتون کلاسهای روانشناسیه؟ والا مشاوره و روانشناسی نزدیک چهارمیلیون خرج کردم و فقط تو چاه ریخته شد 
مطالعه هم اوننننقدر کتاب خریدم که نصفه نیمه اهداشون کردم 
گفتم امید و انگیزه و عزت نفس میخواد که این سه تا رو هم_ گدا رو اگر شام بود پیش از نماز شام بود_ خدا می داد 
پاسخ:
نمی‌دونم چی بگم؟
من با همین کارها تونستم خودم رو بالا بکشم.
فقط می‌تونم براتون دعا کنم
خب البته باید حقیقت رو دید، طرز فکر رو هم مثبت کرد: یعنی مطمئناً و بی‌شک یک‌سری استعداد‌هایی (یا مثلاً ۶۰ درصد یه توانایی) از طریق وراثت به ما رسیدن. وگرنه پس وراثت و ژن‌هامون چه نقشی داره؟ نمی‌شه انکار کرد. درواقع چیزی که باعث می‌شه طرف خوش‌بین شه، دیدن نیمه‌ پر لیوانه. اون ظرفیت‌هایی که می‌تونن با «تمرین» شکوفا شن، حتماً به این طرز فکر رشد نیاز دارن:)
پاسخ:
حرف شما درسته. این موضوع هم بحث استعداد یا وراثت رو منکر نمیشه. فقط میگه اگر آدم بخواد می تونه بر استعداد هم فایق بیاد. تمرین موضوعیه که اهمیت بیشتری نسبت به این موارد داره. فقط کسی که استعداد کمتری داره نیاز به تمرین بیشتری داره

چقدر جالب!!

من این نام گذاری رو نمیدونستم اما چند ماه قبل دقیقا این عیب رو در خودم کشف کرده بودم که کلا خیلی به استعداد ذاتی معتقدم و همین باعث میشه انگیزه تلاش نداشته باشم!! با یکی دو نفر هم در موردش صحبت کرده بودم و فهمیده بودم که همه اینجور نیستن! فکر میکردم یه جور جبرگرایی باشه یا ذات گرایی! 

الان از اینکه اون تفکیک من دقیقا یک بحث علمیه احساس شعف کردم! 

از وقتی این عیب رو در خودم کشف کردم کار زیادی نکردم ولی هروقت خودم رو در مقایسه با دیگران، عقب دیدم با یادآوری این مساله یه کم انگیزه تلاش پیدا کردم.

پاسخ:
چقدر خوب که متوجه این مسئله شدید. روشن شدن این مسئله می‌تونه کلی به آدم کمک کنه.
پیشنهاد می‌کنم کتاب طرز فکر رو بخونید. به نظرم بتونه کمک زیاد بهتون بکنه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">