قصر کوچک ما

نکاتی تجربی من باب برنامه ریزی در زندگی برای یک خانم خانه دار.

قصر کوچک ما

نکاتی تجربی من باب برنامه ریزی در زندگی برای یک خانم خانه دار.

درباره بلاگ
قصر کوچک ما

ملکه ای ۳۲ ساله همراه با پادشاهی مهربان و شاهزاده ای ۹ ساله و شازده پسری ۵ ساله.
ملکه ای که همواره در تلاش است برای بهتر شدن و بالا رفتن تا روزی که بتواند لبخند رضایت را بر لبان مولایش ببیند، ان شاء الله.

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تغییر» ثبت شده است

۰۲ تیر ۹۸ ، ۰۶:۵۰

تشکیل مسیر عصبی

در مغز ما 100 میلیارد نورون (سلول مغزی) وجود دارد که از طریق ارسال پالس الکتریکی یا مواد شیمیایی ارتباط می گیرند. 

هر نورون می تونه با 10 هزار سلول مغزی دیگه ارتباط بگیره. این ارتباط یعنی یک فکر، یک رفتار یا یک فعالیت فیزیکی.

به ارتباط دو سلول با هم مسیر عصبی می گیم. 

ما وقتی کاری رو یاد می گیریم، دو سلول همدیگه رو می شناسن و اولین پالس فرستاده میشه.

حالا هر چقدر ما بیشتر تلاش کنیم، این ارتباط قوی تر میشه. و هر چقدر این ارتباط قوی تر باشه، ما در اون مهارت عالی تریم.

برای فهم بهتر این موضوع، ویدئوی زیر رو ببینید:

 

 

اولین باری رو که نشستید پشت فرمون تصور کنید. چقدر ازتون انرژی گرفت و بهتون فشار آورد. پاها روی پدال ها چقدر خشک بود. برای تغییر دنده هم گاهی باید یه نیم نگاهی می انداختید. همه اینا به خاطر این بود که مسیر عصبی رانندگی تازه تشکیل شده بود. و این مسیر با هر بار تمرین قوی تر و قوی تر شد تا جایی که الان بدون هیچ فکری، به صورت خودکار رانندگی می کنید. و این رانندگی نه تنها انرژی چندانی از شما نمی گیره، بلکه اگه خیلی عشق رانندگی باشید، بهتون انرژی هم میده.

این مثال برای همه مهارت های دیگه زندگی قابل بسطه:

روز اولی که تصمیم می گیریم ورزش کنیم، بسیار سخته و بهمون خیلی فشار میاد. اما اگه مقاومت کنیم و هر روز زمان معینی رو برای ورزش قرار بدیم، بعد از مدتی می بینیم بسیار راحت میریم سراغ ورزش کردن.

در واقع میشه گفت هر کاری رو بلد نیستیم یعنی مسیر عصبی اش هنوز تشکلیل نشده.

 

فکر کنید یک کاری رو سال ها انجام دادیم و یک مسیر عصبی بسیار کلفت، قوی و سریع براش ایجاد کردیم. حالا می خوایم این عادتمون رو تغییر بدیم. برای ایجاد عادت جدید باید مسیر عصبی جدیدی تشکیل بدیم. 

این دو مسیر عصبی رو در روزهای اول با هم مقایسه کنید: مسیر عصبی قدیمی، مثل یک اتوبان چند بانده با سرعت 120 و مسیر عصبی جدید یک مسیر مالرو با کلی بالا و پایین!

پس طبیعیه که روزهای اول انجام عادت جدید بسیار برامون سخت و طاقت فرسا باشه. اما هر بار که عادت جدید رو انجام میدیم، مسیر عصبی اون رو یک لایه قوی تر کردیم و مسیر عصبی قدیمی رو یک درجه ضعیف تر.

اگه این کار رو ادامه بدیم، انقدر پیش میره که کم کم مسیر عصبی جدید بسیار قوی تر از مسیر عصبی قدیمی میشه. و این بدین معنیه که انجام عادت جدید برای ما به مراتب راحت تر خواهد بود.

عوض کردن مسیر عصبی کار بسیار سختیه، اما با تمرین میشه ممکنش کرد.

شاید دیدن این ویدئو هم بتونه بیشتر کمک کنه.

ملکه بانو
۰۷ خرداد ۹۸ ، ۰۵:۱۶

جرقه ای برای تغییر

چند سال پیش بود که دیدم با وجود مادر و همسر خوبی بودن، احساس خوبی ندارم. احساس می کنم تمام ایرادات پسرم تقصیر منه. تمام ناراحتی ها و بی حوصلگی های همسرم رو به خودم ربط می دادم.

یه روز نشستم با خودم بررسی کردم که چرا چنین حسی دارم؟ من که مادر خوبی هستم: برای پسرم ساعت ها وقت می ذارم، باهاش بازی می کنم، براش کتاب می خونم، به سوالاتش جواب می دم، در مورد تربیت فرزند کتاب می خونم، خلاصه در حد خودم دارم خوب مادری می کنم. در مورد همسرم هم همین طور، همسر بی نقصی نبوده و نیستم، اما نمره قابل قبولی به خودم می دادم. پس مشکل از کجا بود؟

بعد از موشکافی های فراوان به این نتیجه رسیدم که مشکل نه از قسمت مادری و نه از جهت همسری من نیست، مشکل از جهت خودم نبودن خودمه! من عاشق کتاب خوندن بودم اما هر وقت پولی دستم بود، برای پسرم کتاب می خریدم. اگر هم برای خودم کتابی می خریدم، تنها مربوط به تربیت فرزند بود. من از دوران راهنمایی برنامه ریزی می کردم، اما چند سال بعد از ازدواج برنامه ریزی رو گذاشته بودم کنار. ... . (تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)

و این موضوع جرقه ای شد برای تغییر. شروع کردم به خرید کتاب، خوندن کتاب، گوش دادن فایل های صوتی، برنامه ریزی کردن، سرچ در اینترنت و خوندن مقالات مفید، شرکت در دوره های مجازی و حضوری، ... . و این شروع راهی شد که مرا به اینجا رسانده است.

این راه نه تنها مرا فرد بهتری کرد، بلکه مادر و همسر بهتری هم کرد.

 

ملکه بانو